کـــاوه در آینــــه

جایی برای اندیشه های من و ... مطالعات فرهنگی

کـــاوه در آینــــه

جایی برای اندیشه های من و ... مطالعات فرهنگی

در نقد عشق ایده­آلی­ـ2

از چشم خریدار 

داشتن هر ایده­آلی لزوما بد نیست. مثال­هایی که در قسمت پیش آوردم شاید کمی اغراق­شده و افراطی باشند. بسیارند کسانی که ایده­آل­هاشان آن­قدرها هم غلیظ نیست و یا منطق و تجربه­ی زندگی بخش­هایی از رویاهاشان را تعدیل می­کند. بالاخره در دنیای احتمالات این امکان وجود دارد که شماری از افراد به ایده­آل­های خود دست پیدا کنند و از قضا این همان مواردی­ست که بر سر زبان می­افتد و مشهور و گاه حتی تبدیل به افسانه می­شود. اما در دید من بسیار مهم­تر از داشتن یا نداشتن ایده­آل نگرش و رویکردی­ست که ما در زندگی نسبت به دنیای پیرامون و دیگران داریم. من در این میان جای خالی چیزی را می­بینم که پیشتر از آن به عنوان زایایی نام بردم؛ آیا ما می­خواهیم ایده­آل­مان را بیابیم و به چنگ­ آوریم یا می­کوشیم آن­ را بسازیم؟ 

ادامه مطلب ...

در نقد عشق ایده­آلی­ـ1

اسارت در بند رویاها  

 

زمانی که ما چیزی یا کسی(مانند همسر/معشوق) را به شکل ایده­آل در ذهن خود می­پرورانیم، فهرستی طولانی از ویژگی­هایش را در ذهن می­آوریم و برای آن یک قالب یا الگوی از پیش­ معلوم می­سازیم که حدود و ثغورش محدود است به شناخت، درک و داده­های ما تا آن زمان­ ـ که بی­گمان ناقص است و احتمالا آلوده به تحریف­های شناختی و نیز پردازش تخیل­مان که تحت تاثیر بسیاری از عوامل ناخودآگاه قراردارد. از آن پس هر آن چه از پیش چشمان­مان می­گذرد را با همان قالب می­سنجیم و تنها چیزهایی/کسانی را می­پذیریم که با الگوی ما جور دربیایند و این یعنی چشم پوشیدن از بی­شمار موارد منحصر به فردی که هر یک فارغ از ضعف­ها و کاستی­هاشان، به نوبه­ی خود ارزش­مندند و بالقوه می­توانند جای خالی آن چیز یا کس را در زندگی ما پر کنند.

 

ادامه مطلب ...

عشقِ چه­جوری؟

ما، آدم­های قرن بیست­و­یکمی، در برخورد با مسایلی مثل ازدواج، رابطه با جنس مخالف و ... همیشه به نوعی با مفهوم عشق و تعریف­های گوناگون آن درگیر می­شویم. این­که تلقی هر یک از ما از عشق و چگونگی به وجود آمدن آن چیست شاید به نگرش کلی ما به زندگی و الگوی رفتاری ما در دیگر جنبه­های آن بستگی زیادی داشته باشد. برای­ام جالب بود که اندکی درباره­ی انواع این نگرش­ها بنویسم. متن زیر کوششی­ست در این راستا، گرچه که احتمالا هنوز ناقص باشد. امیدوارم در کامل کردن­اش کمک­ام کنید.

ادامه مطلب ...

شهر زیبا: زیباتر شهری برای زیستن

یک سال پیش بود گمانم که برای یک نشریه‌ی تخصصی شهرسازی از چند نفر از جمله من پرسیده شد که شهر زیبا را چگونه شهری می‌دانیم. متن زیر پاسخ آن زمان من بود که نمی‌دانم تا چه حد به کار آن نشریه آمد، به هر حال بازتابی‌ست از نظرات یا بهتر بگویم آرزوهای من درباره‌ی شهری زیبا.

 

 

می­گویند واژه­ی شهر با شار در پیوند است و شهرستان(شارستان) جایی­ست که جریان(شارش) وجود داشته باشد؛ جریان انسان­ها، جریان زندگی. شهر زیبا شهری­ست که به من فرصت دیدن این جریان­ها را بدهد: دیدن آدم­ها، طبیعت، آسمان و خودم. شهری که بتوان فرهنگ­اش را دید. شهری که در پس زیبایی ظاهرش زیبایی معنا هم نهفته­باشد و جاری. شهری­ که مرا با خودم و دیگران بیگانه نکند، آشفته­ام نکند و به هراس­ام وا ندارد.

 

ادامه مطلب ...